بوی عطر...

حس میکنم تو رو ...تو هَر شبِ خودم

بوی عطر...

حس میکنم تو رو ...تو هَر شبِ خودم

۲۱آذر

سال گذشته همین آذر خودمون وسطاش جایی بودم که احساس تنهایی میکردم حکایت همون در میان جمع و تنها بودنه!😑

خلاصه که از شدت تنهایی رو به فرار کردن میرفتم که !گوشی و درآوردم و یادداشت و باز کردم و نوشتم همونجا میون همون آدما هر چی که میحواستم اون لحظه باشه و نبود!

امسال طرفای شهریور ومهر وقت گوشی تکونی ی نگاه بهش انداختم و یه لبخند مسخره و پاکش کردم.!😖

خنده ام گرفته بود از حس و حال و عکس العمل آن موقع..😁

امسال ولی فرق داشت همه چی فرق داشت  انگاری تمام چیزایی که خواسته بودم امسال بود نمیدونم همش بود یا نه ولی بود ...🙂

bahar saani
۲۱آذر

 سی سالگی به بعد که عاشق شوی

دیگر اسمش را نمی نویسی کف دستت ودورش قلب بکشی

یا عکسش را بگذاری لای کتاب درسیات وهی نگاهش کنی

سی سالگی به بعد که عاشق شوی

یک عصر جمعه ی زمستانی

یک لیوان چای می ریزی می نشینی پشت پنجره

و تمام شهر را در بارانی که نمی بارد

با خیالش قدم می زنی !

• روشنک شولی . . . . . 

و من همانم که سی ساله نشده چای می ریزم آهنگ پلی میکنم و در خیالم با او میرقصم و میرقصم و م ی ر ق ص م ....

😔

bahar saani
۲۰آذر

خلاصه که رفتیم تولد دستمون 😍

خیلی خوش گذشت از وقتی راه افتادم حس خوبی بود و وقتی برگشتم همچنان انرژی مثبت همراهم بود.

از قشنگی و حس خوبش هر چی بگم کم گفتم.😁

چند ساله دارم شرکت میکنم و  این بار حس فوق العاده ای داشتم.🎉

یه اتفاق خوبیم افتاد که بماند چی بود امیدوارم ادامه دار باشه...😍

افراد جدید که باهاشون آشنا شدم مهربون بودن و در عین تفاوت ۳۶۰ درجه ایمون از معاشرت باهاشون لذت بردم 

باشه براتون از این مهمونیا الهی🙏

bahar saani
۱۹آذر

دارم سعی میکنم به فکرام نظم بدم جمع و جورشون کنم مرتب بزارمشون یه گوشه و هر وقت خواستم برم سراغشون 🙂

در هم بودنشون انقدر بوده که از خوابم پرونده😨

حالا هر چی میچینم میبینم خرابتر شده دارم در دریای افکار مختلف بی سر و سامون غرق میشم😔

هیچی سر جاش نیست از عاقبت فکر کردن میترسم😕

شب بخیر🍃

bahar saani
۲۴آبان

اتفاقات خیلی سریع روی من تاثیر میذارن😕

کوچکترین اتفاق بد حالمو بد میکنه،ذهن را شلوغ و روی کارآیی و روز و روابطم تاثیر گذاره.

چه موضوع شغلی باشه چه خانوادگی و چه در ابعاد بزرگتر در حد جامعه و ... باشه.

اصلا اتفاق قشنگی نیست تاثیر گرفتن از هر اتفاق درگیر میشم و همه چی به هم میریزه 

قرارداشته باشم کنسل میکنم و کاری دستن باشه رها

میشینم به فکر کردن و فکر کردن و فکر انقدر که از شدت بلاتکلیفی به مردن فکر میکنم و شروع به ناسزا گفتن به خودم که این چه راهی انتخاب کردم،این چرا اینکار و کرد،چرا فلان اتفاق افتاد و....

مقصر اصلی و خودم میدونم و بخاطر کرده و نکرده از خودم حساب پس میگیرم.قلبم از کارام به درد میاد چون فقط به بُعد بد ماجرا فکر میکنم.انتخابای غلط راه های اشتباه 

این کار قشنگ نیست ! اگر بلدید راه بگید تا یاد بگیرم 😊

اگر اتفاقای دور و اطراف و نسبت به خدتون خوب کنترل میکنید یک هیچ از بقیه جلوترید قدر بدونید🍃😊

bahar saani
۱۱آبان

اینکه آدما گوشیشونو خاموش نمی کنند واسه ترس از این نیست که یه وقت کسی کار مهمی باهاشون داشته باشه.

واسه ترس از اینه که گوشیشونو روشن کنن و ببینن هیشکی هیچ کاری باهاشون نداشته

هرجا چراغی روشنه، از ترس تنها بودنه... 

bahar saani
۰۹آبان

امروز ۱۸ پست بود که نخونده بودم

هر کدوم و که باز کردم اسم خدا به کار رفته بود.همه یا دنبالش بودند و یا خواسته ای داشتند

این روزا چقدر هممون بخش نیاز داریم،چقدر حواسمون پرته ازش که وقتی میخوایمش نمیدونیم کجاست😶👀

bahar saani
۳۰شهریور

چقدر دور بودم از این فضا😲😲😲

bahar saani
۱۷شهریور

من عاشق امروزم 

عاشق لحظه به لحظه اش؛ ثانیه به ثانیه اش

حتی اگر مناسبتای ناراحت کننده بیفته امروز ، به همون اندازه مناسبتهای قشنگم داشته.

امروز برای من سال تموم میشه، سال جدیدم آغاز میشه ته دلم امید دارم امسالم پر روشنیه پر مهر و قشنگی پر سبزی و نور

خلاصه که همه درگیرن و یادشون نیس امروز منو 

پس تولدم مبارک خودم.😌

 

 

 

bahar saani
۱۶شهریور

منّ بد آورده ی

 دنیای پُر از بیم و امید 

نامه دادم نخوری سیب

 ولی دیر رسید... 🖤

bahar saani