ذهن نا آرام من...۱
سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۱۱ ق.ظ
دوران دبیرستان یه دوستی داشتم صمیمی قرار شد هردو بریم ریاضی و باهم پیش بریم انتخاب رشته من انتخابم ریاضی بود درحالی ک قلبا به رشته انسانی علاقه داشتم یا شایدم تجربی به هرحال
موقع سال تحصیلی وقتی سر کلاس ریاضی نشستم خبری از دوست صمیمی نشد پیگیر شدم و فهمیدم بخاطر مشکلات خانوادگی از محلمون رفتن انموقع به این فکر کردم تادیرنشده رشتمو عوض کنم اما وقتی باهاش صحبت کردم قرارمون شد هردو بخونیم و دانشگاه با هم باشیم.
با سختی فراوون وقتی میگم سختی به این فکر کنید سطح متوسطی که جون کند تا یادبگیره!عذاب کشید!گریه کرد! تحقیرشد 😞و بارها شکست تا خودشو برسونه به چندقدمی بهتر از خودش...
اثرات این حال بد همچنان بافرد دست و پنجه نرم میکند.
۹۸/۰۳/۲۱