بوی عطر...

حس میکنم تو رو ...تو هَر شبِ خودم

بوی عطر...

حس میکنم تو رو ...تو هَر شبِ خودم

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۷آذر

چند هفته اس درگیریم زندگیمون مختل شده و فشار عصبی و روانی روی همه ما زیاده دیگه مطمئن شدم اون که خوب بشه ما میفتیم 😭

به زور سر پا ایستادیم و خودمون قوی نشون میدیم

با دردش درد میکشیم و با هر بی حالیش یه جون از دست میدیم.😔

نمیدونم این ماجرا چیه و از کجا سر ما نازل شده 😔😔 

سردر گمیم ....به معنای واقعی نه علت میدونیم و نه درمون... 

درد کشیدناش طاقت برامون نگذاشته ..بابا؟؟محکم ترین فرد خونه ام کم آورده دیگه😔

دعا کنید لطفا🙏 این روزا بیش از هرچیز بهش نیاز داریم بلکه فرجی بشه💜

bahar saani
۲۴آذر

علائم استرس و اضطراب  برای شما چی بوده؟؟

برادرم یک هفتس گوشاش وز وز میکنه از شدتش جیغ میزنه و ما پا به پاش گریه میکنیم دکتر متخصص و فوق تخصص گوش رفته چیزی نبوده!

مغز و اعصاب و ام آر آی رفته همه چی عادی بوده و سالم

۴روزه خوب بود نفس میکشیدیم اما  امروز باز شروع شد😭😭😭

 

شاید از استرس و اضطراب باشه!شما تجربه ای دارید؟؟

bahar saani
۲۱آذر

سال گذشته همین آذر خودمون وسطاش جایی بودم که احساس تنهایی میکردم حکایت همون در میان جمع و تنها بودنه!😑

خلاصه که از شدت تنهایی رو به فرار کردن میرفتم که !گوشی و درآوردم و یادداشت و باز کردم و نوشتم همونجا میون همون آدما هر چی که میحواستم اون لحظه باشه و نبود!

امسال طرفای شهریور ومهر وقت گوشی تکونی ی نگاه بهش انداختم و یه لبخند مسخره و پاکش کردم.!😖

خنده ام گرفته بود از حس و حال و عکس العمل آن موقع..😁

امسال ولی فرق داشت همه چی فرق داشت  انگاری تمام چیزایی که خواسته بودم امسال بود نمیدونم همش بود یا نه ولی بود ...🙂

bahar saani
۲۱آذر

 سی سالگی به بعد که عاشق شوی

دیگر اسمش را نمی نویسی کف دستت ودورش قلب بکشی

یا عکسش را بگذاری لای کتاب درسیات وهی نگاهش کنی

سی سالگی به بعد که عاشق شوی

یک عصر جمعه ی زمستانی

یک لیوان چای می ریزی می نشینی پشت پنجره

و تمام شهر را در بارانی که نمی بارد

با خیالش قدم می زنی !

• روشنک شولی . . . . . 

و من همانم که سی ساله نشده چای می ریزم آهنگ پلی میکنم و در خیالم با او میرقصم و میرقصم و م ی ر ق ص م ....

😔

bahar saani
۲۰آذر

خلاصه که رفتیم تولد دستمون 😍

خیلی خوش گذشت از وقتی راه افتادم حس خوبی بود و وقتی برگشتم همچنان انرژی مثبت همراهم بود.

از قشنگی و حس خوبش هر چی بگم کم گفتم.😁

چند ساله دارم شرکت میکنم و  این بار حس فوق العاده ای داشتم.🎉

یه اتفاق خوبیم افتاد که بماند چی بود امیدوارم ادامه دار باشه...😍

افراد جدید که باهاشون آشنا شدم مهربون بودن و در عین تفاوت ۳۶۰ درجه ایمون از معاشرت باهاشون لذت بردم 

باشه براتون از این مهمونیا الهی🙏

bahar saani
۱۹آذر

دارم سعی میکنم به فکرام نظم بدم جمع و جورشون کنم مرتب بزارمشون یه گوشه و هر وقت خواستم برم سراغشون 🙂

در هم بودنشون انقدر بوده که از خوابم پرونده😨

حالا هر چی میچینم میبینم خرابتر شده دارم در دریای افکار مختلف بی سر و سامون غرق میشم😔

هیچی سر جاش نیست از عاقبت فکر کردن میترسم😕

شب بخیر🍃

bahar saani